ماجرا از آنجا شروع می شود که در لبنان چند جاسوس آمریکایی توسط حزب الله شناسایی شده و دستگیر می شوند . این اتفاق بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 1988 و پیروزی بوش پدر صورت گرفت و او باید این مشکل را حل میکرد ، به همین دلیل بوش پدر با صدور یک بیانیه زیرکانه ایران را تنها ابزار ممکن برای آزادی گروگان‌ها دانست او در بیانیه‌اش آورد: (( امروز آمریکایی‌هایی هستند که به‌خلاف میلشان در سرزمین‌های بیگانه به‌خاطر چیزی که مسئولش نیستند، نگه‌داشته شده‌اند. دراین‌باره می‌توان همکاری نشان داد و این همکاری تا مدت‌ها به خاطر آورده می‌شود)) ، بوش پدر در بیانیه‌اش تأکید کرده بود: “حسن‌نیت”، “حسن‌نیت می‌آورد”

این بیانیه کهحکایت از یک اقدام در برابر یک اقدام از سوی ایران داشت، توسط ایران دریافت شد و اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس‌جمهوری وقت ایران خطاب به آمریکایی‌ها اعلام کرد: «ایران این آمادگی را دارد که با کشورهایی که آمادگی دارند سیاست برخورد مساوی و بدون باج‌خواهی و انحصارطلبی و توسعه‌طلبی داشته باشند، با اینها کار کند . اگرچه اظهارات طرف ایرانی از سوی آمریکا مورد توجه قرار نگرفت ولی پس از انتشار تصاویر یکی از گروگان‌های آمریکایی که به دار آویخته شده بود، رئیس‌جمهور آمریکا ناچار شد که به ایران متوسل شود. بوش پدر در اولین گام با خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد تماس گرفت و از وضعیت گرو‌گان‌ها ابراز نگرانی کرد و گفت: «می‌تواند امتیازهایی به ایران بدهد، البته تا جایی که لزومی به مواجهه مستقیم با آنها نباشد». دبیرکل سازمان ملل نیز “جیانی پیکو” را که از مشاورانش بود به ایران می‌فرستد. مأموریت پیکو این بود که رفسنجانی را به آزادی گروگان‌ها راغب کند. فرستاده آمریکا به ایران پس از ورود به تهران با “محمدجواد ظریف” دیدار می‌کند. پس از این دیدار، وی به‌همراه ظریف وارد دفتر کار هاشمی رفسنجانی می‌شود. طرف ایرانی به‌جهت اینکه قصد داشته مذاکرات پنهانی بماند، حتی مترجم را هم از جلسه خارج می‌کند

مشاور دبیرکل سازمان ملل در این جلسه به هاشمی می‌گوید: رئیس‌جمهور آمریکا تقاضا کرده که به آزادی گروگان‌های آمریکایی در بیروت کمک کنید. البته این کمک بی‌اَجر نمی‌ماند. هاشمی نیز پاسخ می‌دهد: «ما اولاً نمی‌دانیم این گروگان‌ها در لبنان هستند یا خیر؟ اما اگر آمریکایی‌ها حسن نیتشان را نشان دهند و مطمئن شویم جدی هستند و اگر کاری از دست ما ساخته باشد، هم به‌خاطر لبنان و هم مسائل انسانی این کار را خواهیم کرد. اما بدین شرط که آمریکا در مسئله جنگ ایران و عراق در تعیین متجاوز و خسارت‌ها، بی‌طرفانه عمل کنند و از سیاست‌های خصمانه‌اش در قبال ایران دست بردارد». پس از آن رئیس‌جمهور وقت ایران، محسن رضایی را می خواهد و از او می‌خواهد که موضوع را بررسی کند که می‌تواند در این زمینه کاری انجام دهد یا نه. محسن رضایی نیز یکی از فرماندهان سپاه را به لبنان می‌فرستد تا با اعضای بلندپایه حزب‌الله برای آزادی گرو‌گان‌ها مذاکره کند. این گفت‌و‌گوها به نتیجه نمی‌رسد اما رضایی به آن فرمانده دستور می‌دهد که تا زمان آزادی گروگان‌ها در لبنان بماند. سرانجام، پافشاری ایران اثرگذار می‌شود و مقامات حزب‌الله آزادی گروگان‌ها را می‌پذیرند و ظرف دو ماه و نیم بعد گروگان‌ها “یکی یکی” آزاد می‌شوند .

مقامات ایرانی که در داخل کشور نیز به‌شدت به‌جهت کمک برای آزادی گروگان‌ها و عدم دریافت امتیاز از آمریکایی‌ها تحت فشار بودند، با پیکو، همان فرستاده دبیرکل سازمان ملل به تهران تماس می‌گیرند که چرا آمریکا نامه تشکر نمی‌فرستد؟ جان پیکو نیز به گوش مقامات آمریکایی می‌رساند: ایرانی‌ها منتظر یک حرکت از طرف آمریکا هستند. باید منصف باشیم، چون من به آنها قول دادم. پس از تلاش‌های ایران برای دریافت پاسخ، برنت اسکوکرافت با اعضای شورای امنیت ملی آمریکا جلسه می‌گذارد و پس از جلسه تصمیم گرفته می‌شود که آمریکا به زیر میز توافقات فی‌ما‌بین تهران ــ واشنگتن بزند. آنان به‌بهانه انجام حرکت‌های تروریستی از جمله ترور مخالفان حکومت و همچنین فتوای چند سال گذشته امام خمینی(ره) درخصوص ارتداد سلمان رشدی، بهبود روابط را بسیار بسیار سخت ‌دانستند و مدعی شدند که تهران عملاً به وعده‌هایی که پیشتر مبنی بر حسن‌نیت داده بود، عمل نکرد.آمریکائی‌ها می‌گفتند: “ما گفتیم‌ نشان دادن حسن‌نیت باعث حسن‌نیت متقابل می‌شود‌، ولی نگفتیم اگر ایرانیان گروگان‌ها را آزاد کنند‌، بدون توجه به باقی قضایا‌، به این اقدام پاسخ مطلوب و مساعد می‌دهیم‌. ما گفتیم حسن‌نیت به‌دنبال خود حسن‌نیت می‌آورد‌. انجام دادن وقایع تروریستی دیگر‌، ‌تعریف آمریکا از حسن‌نیت نیست”. پس از آزادی گروگان‌ها و رسیدن آنها به واشنگتن، مقامات کاخ سفید سرخوش از یک معامله تمام‌برد و بی‌هزینه بودند اما اوضاع در ایران عکس آن بود چرا که به‌ازای آزادی گروگان‌های آمریکایی، هیچ امتیازی شامل حال ایران نشد و ما فقط یک پل برای رسیدن کاخ سفید به اهدافش شده بودیم . هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتش دراین‌باره نوشته است که «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد، گفت: سفیر سوئیس ــ حافظ منافع آمریکا ــ آمده و پیامی از [جورج] بوش، رئیس‌جمهوری آمریکا آورده است. او در این پیام به‌طور خصوصی از کمک ما در آزادی [رابرت] پل هیل، گروگان آمریکایی تشکر کرده و گفته است که حافظ اسد [رئیس‌جمهور سوریه] به او اطلاع داده که ایران در این امر کمک مؤثر کرده است و نیز گفته اطلاعات آمریکا می‌گوید گروگان‌های ایرانی در دست مارونی‌ها، در‌‌ همان روزهای اول کشته شده‌اند، ولی باز هم آن‌ها آمادگی دارند که پیگیری مسئله گروگان‌ها را ادامه دهند. گفتم به‌صورت شفاهی جواب بدهند که اگر زندانی‌های لبنانی از اسرائیل آزاد نشوند، مسئله گروگان‌ها احتمالاً پیچیده‌تر می‌شود». (خاطرات هاشمی، ص83) . سه روز بعد از این پیام تشکر، آمریکا از ایران می‌خواهد پیشنهاداتش را برای جبران لطفی که در قبال آزادی گروگان‌هایش در لبنان کرده ارائه دهد: «آقای [سیدحسین] موسویان از وزارت امور خارجه آمد. گزارش مذاکره با سفیر سوئیس، [حافظ منافع ایالات متحده]، درباره گروگان‌ها را داد و گفت: سؤال کرده که انتظار داریم چه اقدامی در مقابل آزادی گروگان‌ها انجام شود؛ پیشنهادهایی ارائه دادم». (خاطرات هاشمی، ص88) . فردای آن روز “فرانک رید”، دومین گروگان آمریکایی هم آزاد می‌شود، اما در رفتار آمریکا که گویا تشخیص داده اوضاع به‌سودش در حال تغییر است، نشانه‌هایی مبنی بر عدم وفا به عهد دیده می‌شود . موضوعی که هاشمی رفسنجانی در خاطرات روز 10 اردیبهشت 1369 این‌چنین روایتش می‌کند: «شب به خانه آمدم. در حالی که مشغول نوشتن خاطرات بودم، به اخبار بخش فارسی صدای آمریکا [VOA] گوش می‌دادم، خبر داد که دومین گروگان آمریکایی در لبنان ، امشب آزاد شد . اظهاراتی شده که نشان می‌دهد ، دولت آمریکا می‌خواهد تا پایان آزادی همه گروگان‌هایش، امتیازی ندهد. به نظر می‌رسد اگر چنین باشد، لبنانی‌ها آزادی گروگان‌ها را متوقف می‌کنند و آمریکا پشیمان می‌شود» (خاطرات هاشمی، ص90 و 89) . به‌‌هرحال تلاش هاشمی رفسنجانی برای ارتباط گیری با آمریکا علی‌رغم نشان دادن حُسن‌نیت، بی‌ثمر ماند و او تا پایان ریاست‌جمهوری‌اش منتظر ماند که شاید خبری از تحقق وعده‌های داده شده از سوی کاخ سفید شود، اما امروز 27 سال از آن روزها گذشته ولی هنوز خبری از تحقق وعده‌های کاخ سفید نشده است .

این مسئله درکتاب خاطرات(( سفیر سبز ))وزیر امور خارجه وقت آقای محمد جواد ظریف اینطور آمده

یکی از نشانه‌های عدم پایبندی آمریکایی‌ها به تعهداتشان این بود که در مرحله آخر گفتند: به‌دلایل انتخاباتی نمی‌توانند قولشان را تحت عنوان اینکه حسن‌نیت به‌دنبال خواهد داشت، عملی کنند. این جمله را آقای بوش در یک سخنرانی بیان کرده بود. بنابراین آنها پیغامی از طریق نماینده ویژه دبیرکل دادند که نمی‌توانند به قولشان عمل کنند .

پیکو از ظریف پرسیده بود : انتظار شما از مقامات آمریکایی چه بود ؟

ما انتظاری نداشتیم و هیچ‌گاه مذاکره مستقیمی نیز با آمریکایی‌ها انجام ندادیم . زمانی که بوش (پدر) انتخاب شد، پیغام‌هایی از طریق دبیرکل سازمان ملل متحد به ما رسید که اگر شما به آزادی گروگان‌ها کمک کنید، آمریکایی‌ها حسن‌نیت خواهند داشت، حسن‌نیت به‌معنای آزاد کردن دارایی‌های ایران و از این‌گونه کارها بود .

خیر ….

هیچگونه از این وعده ها عملی نشد ، اما عجیب است … آدم احساس می کند که بعضی مسئولین هنوز اندر خم این کوچه مانده اند ، در صورتی که اینطور نیست و آمریکا و متحدین جهانخوارش هنوز همان هایی هستند که بودند ، نمی دانم چرا اما با بودن این همه تجربه از خلف وعده آمریکا و کارشکنی این مستکبر جهانی هنوز عده ای به این مذاکرات خوشبین هستند و یا بهتر است بگوییم امیدوار …

جمله آخر : ولی امر مسلمین جهان فرمودند من به این مذاکرات خوشبین نیستم .

 

مهدی سرخیلی/پایگاه خبری تحلیلی فتن